زندگی را ….
گرتوانستی به کام ، یک نفرشیرین کنی
یاتوانستی زمین تشنه ای را سرخوش از باران کنی
گرتوانستی تویک مرغ گرفتار را از قفس بیرون کنی
یاتوانستی که دیوار اسارت ، از بنا ویران کنی
گر توانستی به خوان رنگی ات ، رهگذر مهمان کنی
گر توانستی لباس بی ریای عاشقی برتن کنی
می توانی آن زمان ، فریاد انسان بودن را
برسرهرکوی و برزن کنی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.