زندگی را ….

گرتوانستی به کام ، یک نفرشیرین کنی

یاتوانستی زمین تشنه ای را سرخوش از باران کنی

گرتوانستی تویک مرغ گرفتار را از قفس بیرون کنی

یاتوانستی که دیوار اسارت ، از بنا ویران کنی

گر توانستی به خوان رنگی ات ، رهگذر مهمان کنی

گر توانستی لباس بی ریای عاشقی برتن کنی

می توانی آن زمان ، فریاد انسان بودن را

برسرهرکوی و برزن کنی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *